عکس هایی از روستای بیدرواز



موضوعات مرتبط: عکس هایی از روستا
[ ] [ ] [ زاهد ]
[ ]

جمله ای زیبا ...

آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد .

آنهایی که از زادگاه خود می روند تا رشد کنند با سپری شدن روزگار می فهمند بزرگترین گنج زندگی را از دست داده اند و آن زادگاه و میهن است .

ارد بزرگ



موضوعات مرتبط: اشعار و جملاتی زیبا درباره وطن
[ ] [ ] [ زاهد ]
[ ]

عکسهایی زیبا از طبیعت بیدرواز

 



موضوعات مرتبط: عکس هایی از روستا
[ ] [ ] [ زاهد ]
[ ]

مختصر زندگینامه فقیه و عالم بزرگوار اورامان، جناب ماموستا ملا عابد دولتیاری

 

 

 

مطلب ذیل از وبلاگ « ئاویسه ر » به نشانی

http://awesar.blogsky.com/1389/08/22/post-5/

عیناً نقل گردیده است ، و به دلیل ارتباط موضوع در این وبلاگ نیز ارائه می گردد. از کلیه بازدیدکنندگان محترم خواهشمند است درصورت استفاده از این مطلب نشانی وبلاگ فوق الذکر را استناد و درج نمایید.

مختصر زندگینامه فقیه و عالم بزرگوار اورامان، جناب ماموستا ملا عابد دولتیاری

 «ماموستا ملا عابد دولتیاری» در سال 1310 ه.ش در روستای بیدرواز از توابع بخش نوسود از شهرستان پاوه در استان کرمانشاه و در خانواده ای کم بضاعت اما با ایمان، چشم به جهان گشود.

در سن شش سالگی خانواده ایشان تصمیم می گیرند وی را برای کسب علم و دانش به مدرسه بفرستند اما بدلیل کمبود امکانات و نبود مدرسه در روستای بیدرواز، ایشان مجبور می شوند به روستای مجاور بیدرواز یعنی هانی گرمله بروند. هانی گرمله روستایی به مراتب بزرگتر از بیدرواز و امکانات رفاهی (مدرسه، بهداری و ...) آن روستا بیشتر از سایر روستاهای اطراف بوده است. تحصیلات ابتدایی را که در آن زمان تا کلاس ششم ابتدایی بود در هانی گرمله با موفقیت به پایان می رساند.

 بدلیل هوش و ذکاوت ملا عابد در فراگیری درس، از طرف معلمین، خانواده و اطرافیانش برای ادامه تحصیل ترغیب می شود. البته علاقه وافر ایشان به درس خواندن را نمی توان نادیده گرفت. اما باز هم کمبود امکانات به ایشان اجازه نمی دهد. گویا در هانی گرمله، فقط مدرسه ابتدایی وجود داشته و برای ادامه تحصیل، دانش آموزان می بایست به شهر کرمانشاه می رفتند. بدلیل فقر مادی و کم بضاعتی خانواده و همچنین صعب العبور بودن منطقه، ایشان به ناچار از ادامه تحصیل باز ماند. اما این مشکلات نتوانست مانع عشق و علاقه فراوان ایشان به علم شود و راه دیگری برای کسب علم انتخاب نمود.

 در آن زمان، مجتهد و فیلسوف عالی مقام اورامان، جناب «ماموستا ملا عبدالکریم مدرس» در روستای بیاره عراق سکونت داشتند. این عالم گرانقدر، در بیاره مشغول تدریس علوم فقهی و تربیت فقیهان حوزه علمی بیاره بودند و آوازه علم و ادب ایشان به سراسر جهان اسلام رسیده بود. «ملا عابد» خردسال نیز بنا به تشویق خانواده، راهی بیاره شدند تا در خدمت «ملا عبدالکریم مدرس» به یادگیری علوم فقهی بپردازند. بیش از یکسال در خدمت این فقیه و مجتهد بزرگوار مشغول فراگیری فقه می شوند. هوش و ذکاوت ایشان باعث می شود که ملا عبدالکریم مدرس وی را به ادامه تحصیل ترغیب و به حوزه علمیه روستای نوریاب بفرستد.

 روستای نوریاب واقع در غرب شهرستان پاوه می باشد و حوزه علمیه نوریاب، علمای فراوانی را به اورامان تقدیم کرده است. در آن زمان، ماموستای حوزه علمیه نوریاب، جناب «ماموستا ملا جمیل» بوده است. ملا عابد، بیش از یکسال نیز در این روستا و در خدمت «ماموستا ملا جمیل» به فراگیری علوم فقهی مشغول می شود.

 یکی دیگر از علمای بزرگوار و گرانقدر آن دوره، جناب «ماموستا ملا عبدالمجید دولت آباد» می باشد. «ملا عبدالمجید»، در روستای دولت آباد واقع در جنوب شهرستان روانسر سکونت داشتند و حوزه علمیه ایشان محل تربیت علمای بزرگی بوده است. «ملا عابد»، برای ادامه تحصیل به روستای دولت آباد هجرت می کند تا در خدمت آن عالم فرزانه، به کسب علم بپردازد. «ملا عابد» دارای خط فوق العاده زیبایی بوده است به طوری که این گفته را می توان از روی دست نوشته هایی که از ایشان بر جای مانده است تصدیق کرد. این خط زیبا باعث شد تا «ملا عبدالمجید»، در طول مدتی که مشغول تعلیم ملا عابد بود کتابهای خود را به خط زیبای وی مرقوم کند که این دست نوشته ها الآن نیز موجود می باشد. «ملا عابد»، بیش از سه سال در خدمت «ملا عبدالمجید» به فراگیری علوم مختلف پرداخت.

 پس از تحمل مشقت فراوان و دوری از وطن و خانواده برای ادامه این راه پر فراز و نشیب به شهر کرکوک عراق هجرت نمود. در آن زمان، این شهر دارای حوزه علمیه باشکوه و عظیمی بود که از بسیاری از شهرهای عراق و ایران برای کسب علم راهی کرکوک می شدند. این حوزه علمیه یا تکیه، بدست عالم گرانقدر، «شیخ جمیل» اداره می شد. «ملا عابد»، حدود سه سال نیز در این شهر و در غربت فراوان به کسب علوم فقهی می پردازد و از محضر علمای بزرگ آن زمان بهره مند می شود.

 ایشان در طول این مدت، رفته رفته به یک عالم تبدیل می شود و برای ادامه تحصیل و نیز گذراندن سالهای پایانی این راه پر فراز و نشیب به روستای بالک از توابع شهرستان مریوان عزیمت می کند. در آن زمان بالک، مرکز علم و ادب بوده است. عالم، مجتهد و علامه بزرگوار آن زمان، «جناب ماموستا ملا باقر بالکی» در حوزه علمیه این روستا مشغول تدریس علوم فقهی بوده اند. «ملا عابد»، نزد «ملا باقر بالکی» میرود و بیش از چهار سال در محضر این عالم گرانقدر کسب فیض می کند و دوره پایانی این مأموریت را به اتمام می رساند و اجازه نامه خود را از دستان ارزشمند این عالم بزرگوار دریافت می کند و به درجه ماموستایی نایل می شود.

 همزمان با ایشان، دو نفر دیگر نیز موفق به پایان تحصیلات می شوند. گفتنی است که «ماموستا ملا باقر بالکی» به مناسبت این اتفاق فرخنده، برای این سه نفر جشن بزرگی برپا می کند و این سه ماموستا را به مردم منطقه می شناساند. این مراسم سه شبانه روز به طول انجامید.

 پس از این مراسم با شکوه، ماموستا «ملا عابد» با کوله باری از تجربه و علوم فقهی و پس از تحمل غربت و سختی های فراوان و دوری از وطن و خانواده ی خویش، سرانجام پس از حدود سیزده سال به بیدرواز باز می گردد و مورد استقبال مردم آن روستا قرار می گیرد. پس از استقرار در بیدرواز، ایشان به اصرار مردم روستا به عنوان امام جمعه و جماعت این روستا برگزیده می شود و چند سال در وطن خود مشغول تبلیغ علوم دینی می شود.

 در آن زمان، در روستای احمد آباد عراق، جناب «شیخ امین نقشبندی» فرزند «شیخ علاءالدین نقشبندی» سکونت داشتند. ایشان شخصی بزرگوار و عالمی گرانقدر بودند و دوستدار علم و ادب. «شیخ امین» با ارسال نامه ای به «ماموستا ملا عابد»، ایشان را برای تبلیغ علوم دینی و بر عهده گرفتن مسئولیت امام جمعه به روستای احمدآباد دعوت می کند. «ماموستا ملا عابد» نیز که در این زمان ازدواج کرده بود به دعوت «شیخ امین» پاسخ مثبت می دهد و به همراه خانواده خود عازم این روستا می گردد. ایشان به مدت ده سال امام جمعه و جماعت روستای احمدآباد بود.

 پس از این مدت، در نامه ای که به دست «ماموستا ملا عابد» رسید، مردم با ایمان روستای هانی گرمله از ایشان دعوت کردند که به هانی گرمله برود و در آنجا امام جمعه این روستا شود. این زمان مصادف با شورش «ملا مصطفی بارزانی» در کردستان عراق بود و امنیت منطقه کاهش پیدا کرده بود. همچنین «شیخ امین» هم به ایران مهاجرت کرد. به همین دلیل، «ماموستا ملا عابد» دعوت اهالی روستای هانی گرمله را پذیرفت و در میان استقبال پر شور مردم این روستا وارد هانی گرمله شد و مسئولیت امام جمعه و جماعت این روستا را بر عهده گرفت. ایشان حدود هفده سال تمام در این روستا مشغول تبلیغ و تدریس علوم دینی بود.

  سرانجام در این روستا بود که اجل به وی مهلت نداد و ایشان در خرداد ماه سال 1354 دنیا را بدرود گفته راهی سرای ایزدی شدند. آرامگاه «ماموستا ملا عابد دولتیاری» در زادگاهش بیدرواز می باشد.

«روحش شاد و راهش پر رهرو باد»

عبدالله و تایب دولتیاری، فرزندان آن مرحوم

 

 


 



 



موضوعات مرتبط: بزرگان روستا
[ ] [ ] [ زاهد ]
[ ]

درباره بیرواس از کتاب تاریخ هورامان

در کتاب تاریخ هورامان ( بر اساس گزارش تاریخ هورامان ملا عبدا... هورامی متخلص به شیدا ) باب چهارم تحت عنوان : تعلیقات ( صص 900 و 901 ) به نقل از یادداشت آقای عبدا... دولتیاری درباره روستای بیرواس مطالبی درج گردیده که عیناً آن مطالب برای اطلاع ارائه می گردد. لازم به ذکر است این مطالب نظر نویسنده وبلاگ نمی باشد.

« بیدرواس : از روستاهای هورامان لهون است . در کردی «بیده رواس » تلفظ می شود. ( هه ورامان ، ئه یوب روسته م : 352 ) وجه تسمیه آن به معنی « از هر چهار طرف آزاد است » ، از طرف شمال به روستای دزلی مریوان ، از طرف غرب به روستای هانی گرمله ، از طرف جنوب به روستای « هانه ی دِن » و « سه رگه ت » کردستان عراق و از طرف شرق به روستای « کیمنه »قرار گرفته است. ( به احتمال زیاد بین جهات غرب و جنوب اشتباهی رخ داده است .) این روستا قبل از انقلاب ایران 140 خانوار داشته است ( 560 نفر ) و اکنون 260 خانوار ( 1200 نفر ) است که در هنگام جنگ ایران و عراق به شهرهای پاوه ، مریوان مهاجرت نموده اند و اکنون در شهر پاوه و روستای چورژی ساکن هستند . شغل اکثر مردم باغبانی و دامپروری است و اکنون هیچ کسی در فصل زمستان به علت ویرانی خانه ها در روستا سکونت ندارد . فقط در بهار و تابستان برای آبیاری و برداشت میوه به آنجا می روند . مهمترین کوههای آن « شرام » است که بین عراق و ایران قرار گرفته است و اسم این کوه در اصل « شهرام » بوده است . مناطق دیدنی آن « قلعه کمر گِردَل » و غاری در پایین این قلعه است و روبروی غار آرامگاه یکی از اصحاب پیامبر اکرم ( ص ) است که در این محل شهید شده اس. بیدرواس در اصل سه برادر بوده اند : 1- لطیف ولیاد 2- خالوولیاد 3- حَه ملَه ولیاد که خانواده :دولتیاری ، محمدی ، رضایی و ظهرابی اکنون از آنها به جای مانده واز نسل آنها هستند. روستای بیدرواز در زمان قدیم 3 آسیاب آبی داشته است به اسامی : 1- حق نَدَر ( تنگانه ) 2- سرتنور 3- آسیاب دربند قلعه ی مشهور به « گاورا » ( به معنی بی دینها ) در بالای روستا قرارگرفته است و همچنین آرامگاهی به اسم « محمودسروالا » در بین ایران و عراق درپشت بیدرواز قرار گرفته است.

 قابل ذکر است که در زمان رضا شاه سرهنگی به آنجا رفته و وضعیت مردم را از ریش سفیدان درخواست کرده است و از احوال آنه جویا شده است ، یکی از ریش سفیدان به نام استاد « محمود دولتیاری » .......مرغی را زنده پرکنده است و آن مرغ را در مقابل او قرارداده است و گفته است که وضعیت مردم اینجا ، اینطور است . یعنی اینقدر وضع مردم بداست و گویا سرهنگ به خاطر ذکاوتش استاد محمود را تشویق نموده است . و از عالمان برجسته و مشهور این روستا مرحوم « ملا عابد دولتیاری » که در محضر استادان بزرگواری همچون « ملا مجید دولت آبادی » و « شیخ جمیل کرکوکی » و همچنین استاد بزرگوار مرحوم « ماموستا ملا باقر بالک » تلمّذ نموده است و در زمان خود امام جمعه و جماعت روستای هانی گرمله و « احمد آباد » عراق بوده است.

و قابل ذکر است که امرار معاش در آن زمان « خیاطی » و « گلیم بافی » و « موج بافی » و « نمد بافی » علاوه بر کارهای دامپروری و باغداری بوده است . ( یادداشت عبدا... دولتیاری از اهالی روستای بیدرواس ، مقیم پاوه ). »

سلطانی هورامی ، مظفر بهمن ( 1386 ) تاریخ هورامان ( بر اساس گزارش تاریخ هورامان ملا عبدا... هورامی متخلص به شیدا )، مقدمه ، تصحیح و تعلیقات : دکتر نادر کریمیان سردشتی ، تهران ، نشر احسان ، چاپ اول .

 

 



موضوعات مرتبط: موضوعات مرتبط با روستا
[ ] [ ] [ زاهد ]
[ ]